شیخ الاسلام مولانا عبدالحمید، امام جمعه اهل‌سنت زاهدان، در مصاحبه با روزنامه شهروند که روز چهارشنبه، ۲۲ شهریور، منتشر شد، ضمن تأکید بر قابل حل بودن مشکلات فرارو به اصلاح‌طلبان گوشزد کرد: اگر بدانیم اصولگرایان برنامه‌شان خوب است، در انتخابات آینده این امکان وجود دارد که از آنها حمایت کنیم. این گفتگو معتدلانه از سوی افرادی با واکنش مواجه گشته است که در پی آن برخی از روزنامه نگاران اهل‌سنت به تصریح موضع گیری‌ها مولانا عبدالحمید پرداخته‌اند. داود سلیمانی، فعال سیاسیِ اصلاح‌طلب طی یادداشتی که در صفحۀ اول شمارۀ امروز (شنبه ۲۵ شهریور ۹۶) روزنامۀ «مستقل» منشر شده بود، منتقدانه به مصاحبه مولانا عبدالحمید با روزنامۀ شهروند (۲۲ شهریور) پرداخته است. وی مولانا عبدالحمید را به «سوداگری سیاسی» متهم کرده است. او همچنین نوشته: « یک اصلاح‌طلب معتقد هیچ‌گاه از مرامش عدول نمی‌کند.» یعقوب شه‌بخش خبرنگار اهل‌سنت در واکنش به یاداشت منتقدانه داود سلیمانی اظهار داشته است: «ظاهرا جناب سلیمانی نمی‌داند که شیخ‌الاسلام مولانا عبدالحمید هیچ‌گاه خود را یک اصلاح‌طلب به آن معنایی که او تصور کرده، ندانسته و نمی‌داند. ایشان شخصیتی مستقل است و فراتر از احزاب و جناح‌های سیاسی می‌اندیشد و عمل می‌کند. خود مولانا در همین مصاحبۀ اخیر خود با روزنامۀ شهروند این نکته را با صراحت تمام بیان کرده است: «اهل‌سنّت وابسته به هیچ جریانی در کشور نیستند.» صادق زیباکلام، استاد دانشگاه و پژوهشگر حوزه علوم سیاسی در نامه‌ای سرگشاده به شیخ الاسلام مولانا عبدالحمید که در اینیستاگرام ایشان منتشر بود، در رابطه با مصاحبه ایشان با «روزنامه شهروند» واکنش نشان داد و راه حل پیشنهادی مولانا عبدالحمید که اگر برنامه اصولگریان خوب باشد از آن حمایت می‌کند را مصداق «از چاله به چاه» قرار داده است. در حالی که مولانا عبدالحمید هیچگاه خود را یک اصلاح‌طلب به آن معنایی که دکتر زیبا کلام در نظر دارد، نمی‌داند. ایشان شخصیتی مستقل است و فراتر از احزاب و جناح‌های سیاسی می‌اندیشد و عمل می‌کند. مولانا در همین مصاحبۀ اخیر خود با روزنامۀ شهروند این نکته را با صراحت تمام بیان کرده است: «اهل‌سنّت وابسته به هیچ جریانی در کشور نیستند.» کتایون محمودی، نویسنده و روزنامه نگار اهل‌سنت، در پی نامه دکتر زیبا کلام به تشریح گفتار مولانا عبدالحمید که اگر برنامه اصول‌گرایان خوب باشد از آنان حمایت می‌کند، پرداخته است. متن نوشتهٔ این بانوی فرهیخته بدین شرح است: تفاوت چاله تا چاه، کدام است؟ آقای زیبا کلام! از کردستان زخمی سلام می‌فرستم خدمتتان.. اما بعد..... توصیه‌هایتان را به مولانا عبدالحمید خواندم و خواستم کنار قبول آن، من هم اشاراتی داشته باشم به آنچه نامش حذف است و ما مترادف‌هایش را با هزار زبان چشیده‌ایم.. با استفادهٔ ابزاری، معادل سیاهی لشکر.. با خیل صندوق پُرکن، برابر با مانور به نام حضور. با مرزنشینی که فاصله‌اش با مرکز به معنای حاشیه بودن! با کولبری، به معنی واقعی جان بر کف بودن، برای معاش. با حمل کالا در مرز برای تأمین زندگی، و تحریفش به نام قاچاق.... با رشد صفر درصد توسعه، معادل هیچ انگاری..... با اعتماد به وعده‌ها، هم اسم فریب خوردن..... با صبوری و نجابت ایرانی ماندن و شهروند چندم خواندن.. به ما بگویید، اینها همه چاله است پس چاه کدام است؟ یعنی: اوضاع از این بدتری هم هست؟ به قول آقای روحانی: ”سربازی می‌رویم“، ”مالیات می‌دهیم“، ”موقعیت حساس سی و چند ساله را درک می‌کنیم“؛ پس موضوع چیست که هیچ کس به شفافیت ملزم نیست! چهار سال اوّل دولت اعتدال گذشت، با کدام توجیه باید بپذیریم که موقعیت ما، از این فلاکت تغییر خواهد کرد؟ اگر این چاله است، بگذارید چاه اصولگرایان را هم تجربه کنیم! ما را به خیر اصلاح طلبان، هیچ امید نیست، حتم دارم شرّی از این بیشتر از هیچ کس به ما نمی‌رسد... به زودی رهبران ما در سرتاسر ایران، درخواهند یافت که جز اتکا به خود و پشت کردن به بازی‌های سیاسی، نمی‌توانند موفق باشند. اهل سنت، با این همه وعدهٔ به فرجام نرسیده، می‌فهمد: «کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من»! بها می‌دهیم به نبوغ جوانانمان، همت مردانمان و اتکای به استعداد زنانمان و فراموش نخواهیم کرد که شمایان، ما را به وقت حادثه می‌خواهید و هرگز از این چاه عمیق‌تر، نخواهیم افتاد... از همین حالا گفته باشم: «ما هم کنار مولانای دوراندیشمان، به اصولگراها رأی می‌دهیم اگر.........»